۹ دی ۱۳۸۸

مرگ ...

از صبح تا حالا دارم از خــودم مي پرسم چه جــوري تونست با مــاشين از رو آدمـــه رد شه ؟! اونم 2 بـــار !
له لهـــش كنن ؟ هاااا................

خدايا تو جواب بـــده ...

۸ دی ۱۳۸۸

جنگ قدرت ...خون انسان هـــآ


خدايا قراره چـــي بشه ؟
ما رو از خــماري در بيار !
كي خوبه كي بد ؟
بهشت و جهنـــمي وجود داره يا نه ؟
خدايــــا انگار يادشون رفـــته تو بالا سرشون هستــي !
خدايا چــرا جون آدما ارزشـــي نداره و انقد راحت خون ميريزن و شب هــا ميخوابن ؟!
خدايا در عجبم ...
در عجـــبم چه جوري ميتونن انقد راحت دروغ بگـــن ؟!
خدايا قدرت چه هـــآ كه نميكنه !
جنگ قدرت...
خدايا هيچ وقـــت به ما قدرت نده !!
خدايـــآ ناراحتم ..دلگيرم از اين خون هـــآي به ناحق ريختـــه شدم..چقد سخته برا خونوادشــون..
خوش به حالشون كه ايــن ليلقتو داشتن كه روز عـ ـ ـ ـاشورا پـــر بكشن...
تهراني هـــاي شجاع همــه ايرانـــي ها به شما افتخـــار ميكنن..شايد كسي فكر همچين شجاعت هـــايي رو از شمــا نداشت ولـــي نشون دادين كه ليــاقت بهترين هــا رو دارين...

يــزيد به خودت افتـــخار كن كه يزيدي ديگر متولـــد شده است !

۱ آذر ۱۳۸۸

مُرد !

خودم آدم خوبي نيستم و معلوم نيس جام كجا باشه ؟!
اما كردان هم رفت به ..... !
و الان يعني به نكير و منكر چي جواب ميده ؟!
به هر حال خدا بيامرزدش ...

۱۷ آبان ۱۳۸۸

كمي درد و دل

معجزه شد و اين صفحه باز شد !!

بشكنه دستهايي كه با باتوم به سر و صورت پسر و دختراي هموطنم مياد...
خدايا كاري كن سر خودشون بياد تا بفهمن چه طعمي داره وقتي جنازه اي رو با اين وضع اسفناك حتي تحويل پدر و مادرش هم نميدن...
جووني كه بزرگش كردن و شده تموم اميدشون...
بشكنه دستشون و شكافته شه پيشونيشون...
تا طعم درد و بچشن و ذره ذره بميرن...
تا كي بايد اشك بريزيم ؟
تا 16 آذر دوباره همه جا سبز ميشه...

۲۵ شهریور ۱۳۸۸

دلتنگ...

*امشب دوباره پر از بغض و كينه شدم...امشب دوباره دلتنگ شدم..امشب دوباره پر از تنفر شدم...
كاش اصلا اون خاطرات خوش ميمردن..كاش اصلا اون روزا نبودن...كاش اون اميدهاي واهي نبود..كاش انقد اميدوار نبوديم..
كاش انقد شاد نبوديم !!كاش...كاش...كاش..روزاي قبل از انتخابات مثه يه روياي شيرين..انگار همش توي خواب بود...
انگار وجود نداشتن..و روزاي بعد از انتخابات يه كابوس وحشتناك و تلخ..تلخ تر از همه عمرم !
تالار احسان..1001 شب...صبحها و شبهاي چمران..سالن دستغيب...با دستبنداي سبز تو خيابون..
جاي جاي اين شهر همش خاطره اون روزا.. و جاي جاي اين شهر جوونامون زدن..بردن..شايدم كشتن...
شده بود مثه مناطق جنگ زده اينجا...
از همه جاي اين شهر دود و خاك بلند ميشد و جوونايي با دستمال بسته به دور دهان سنگ جمع ميكردن و
علامت پيروزي نشون ميدادن و مردم معترض هم ديوونه وار بوق ميزدن...
افتخار ميكردم به همون بچه سوسولايي كه ميگفتن اگه اتفاقي بيفته ميشينن زير باد كولر تو خونه...
اما اومدن و از جونشون گذشتن..
خدايا قسم به خونهاي ريخته شده..به اشكهاي ريخته شده...به آه هاي كشيده شده...به حساب تك تكشون برس از بالا تا پايين..
حق ما نبايد ضايع شه...دلم خيلي تنگ شده..خيلي...

*باور كردني نبود..اما اون روزا همه به هم لبخند ميزدن...همه ميخنديدن...كمتر تصادف ميشد..عجيب بود...عجيب..
به قولي نيمدي نيمدي...بعد از 20 سال اومدي و چه گرد و خاكي كردي...
*اينجا حال نميده منم دارم ميايم تهران واسه روز قدس !! :ي
*امروز وقتي يه پول به دستم رسيد كه نوشته بود درود به موسوي...
بازم اميدوار شدم كه همه آدما مثه هم نيستن و نميگن چه فايده داره ؟!

۱۲ شهریور ۱۳۸۸

نائب امام زمان !!

*امشب دوستي رو ديدم كه هنوز تو خواب غفلت بود..
دوستي رو ديدم كه با تعجب بسيار به من گفت يعني تو هنوز باور نكردي كه * ...منــ ـ ـه ...* نائب امام زمان هست ؟!!!!!
آره كم كم داره باورم ميشه !!
نتونستم عكس العملي نشون بدم چون نميدونستم بايد بخندم يا گريه كنم ؟!
اميدوار بودم بعد اين همه گندكاري سر عقل بياد اما.....
متاسفم..كسي كه تحصيلكرده است...دانشگاه رفته...درس خونده...كتاب ديني وداستان پيامبرا و اماما رو خونده...
و نميدونم با كدوم مدرك و دليل ميگه نائب امام زمان هست !!
هر چي هم ميگم دليل و مدرك بيار..كتاب معتبر بيار تا قبول كنم ..اما جوابي نداره...
ميگه اونها هم كه كشته شدن معلوم شد خودشون كشتند..خودشونم اعتراف كردن !!!
ميگه من به احـ ـ ـمدي نـ ـژاد كاري ندارم...حرف رهبر حرف منم هست !!
شستشوي مغزي تا كجا ؟!
خوشحالم كه جز اين دسته نيستم..بايد فكري به حال اين مردم ساده لوح كرد..
*اين اعترافات هم شده يه سريال تكراري !!
به قول بابا حداقل اين اعترافاتو بگنجونن تو يه صفحه تا ملتي كه نشستن اونجا حوصلشون سر نره و خوابشون نبره !!
وا... به ضرر خودشونه...
خودشونو مسخره كردن...دادگاه تشريفاتي !!

۴ شهریور ۱۳۸۸

سفر...

خدايا شكرت كه صداي دلمو شنيدي..ديگه ناشكري نميكنم...
واقعا نياز داشتم...
خوب البته من از الان خوشحالم واسه 26 شهريور !! تهران وشمـــــــال و دريـ ـ ـ ـ ـ ـ ـا...
سياسي نوشت : فعلا به علت نداشتن اعصاب از همه چيز دورم...فقط هممونو فيلم كردن رفته !!
امشب با شنيدن ربنا از تي وي كلي روحم تازه شد !!